خشم طبیعت (2)
تقریباً همه خانیکیها روز 26 اردیبشهت سال 1389 را به خاطر دارند، روزی که یک حادثه طبیعی شبیه حادثه سال 1372 البته در ابعاد گسترده تر در روستای ما اتفاق افتاد که خوشبختانه تلفات جانی بر جای نگذاشت. انتظار نمی رفت چنین سیلی حادث شود. همه چیز عادی به نظر می رسید. مردم مثل هر روز سرگرم کشت و کار و آب و دامشان بودند. حدودا ساعت 2 بعد از ظهر بود، خورشید کم فروغ شده و ابرها نمی گذاشتند خودنمایی کند. رفته رفته بر تراکم ابرها افزوده می شد. در بالاها منظورم آسمان کوههای منتهی به تگ دره و سنگ گاو، اوضاع خیلی بدتر از خود ده بود. ابرهای سیاه و نهیبناکی که بر آنجا سایه افکنده بودند از خود ده به وضوح نمایان بودند. این نوع پوشش ابری برای آن ناحیه خیلی عجیب نیست اما گویا این بار فرق می کرد و کسی چه می دانست قرار است چه اتفاقی بیافتد.
قدیمی ها خوب گفته اند که باران در کوه ها زودتر می گیرد، ابرهای سیاه آن منطقه فعالیتشان را آغاز کرده بودند و شمارش معکوس برای یک رویداد کم نظیر طبیعی و یا به عبارتی بلای ناگهانی شروع شده بود. چون خورشیدی نبود که بتابد، هوا تا حدودی تاریک شده بود. گاو و گوسفندها بی قراری می کردند. این نوع بیقراری کردن هرگز علامت خوبی نیست. یادم هست حدود سی و چند سال قبل که اوضاع به همین شکل بود، قبل از وقوع سیل، خر و گاوی که در منزل داشتیم به شدت بیقراری می کردند بطوری که من خود از سر و صدای آنها بدجوری هراسان شده بودم. حدود نیم ساعت بعد سیل شدیدی آمد که همه مردم این طرف رودخانه به حسینیه ده پناه بردند و شب را هم همانجا خوابیدیم. برمی گردیم به اردیبهشت 89، باران در ده شروع به باریدن کرد و هرچه می گذشت شدتش بیشتر و بیشتر می شد. این بار نیز باران مثل اردیهبشت 72 حدود پانزده دقیقه بارید و سپس بند آمد و هوا تا حدودی روشن شد. مردم ده غافل از اینکه چه خطری تهدیدشان می کند، رفت و آمدشان را از سر گرفتند. ناگهان جریان عظیمی از آب و رسوبات و سنگ مواد دیگر از مسیر رودخانه به سمت پایین به راه افتاد و خیلی زود به ده رسید و هرچه سر راهش بود را با خود برد. جای شکرش باقی است که اگر فرد کم سن و سال یا سالخورده ای در مسیر سیل قرار داشت، پیامدش سوزناک تر می شد.
حاج احمد مرادیان که این روزها در غم هجران همسرش سوگواری می کند، آدم باذوقی است. با مشاهده وضعیت پیش آمده فورا به خانه اش می رود و با دوربین فیلمبرداری باز می گردد. در آن فرصت سال که همه در تهران و مشهد بودند و آنهایی هم که بودند بیشتر تماشاچی بودند تا ثبت کننده واقعه، حاج احمد خوب به فکرش رسید که مستندسازی یک رخداد طبیعی چقدر می تواند مهم باشد، مستندی که اداره منابع طبیعی و دفاتر خبرگزاری گناباد و حتی خراسان طالب آن شده بودند. اینکه گفتم آدم باذوقی است به این دلیل بود که حاج احمد ضمن رصد کردن اوضاع و رخدادهای در حال وقوع، برای اینکه بر جذابیت فیلمش بیافزاید، شرحی از ماوقع ماجرا را نیز بیان می کند هر چند بعدها انتقاداتی به گزیده هایی از گزارش زنده تهیه شده فیلم وارد آمد و مشخص گردید برخی اظهارات و پیش بینی های گزارشگر درست از آب درنیامده است، اما باید پذیرفت که ضبط زنده یک پدیده و بدیهه گویی آن هم در شرایط اضطراب و هیجان کاری دشوار است و هر کسی هم که باشد بدون برنامه ریزی قبلی بهتر از این نمی تواند اثری خلق کند.
چند روز بعد که حاج احمد به تهران آمد، فیلمش را سی دی کرد و به مردم داد، حق الزحمه بسیار اندکی نیز بابت هر سی دی گرفت که انصافاً پول رایت یک سی دی هم نمی شد که این هم دلیلی دیگر از ذوق و هنرنمایی او بود. همه این کارها را کرد تا نشان دهد قلبش برای وطنش می تپد. خیلی زود فیلمش دست همه افتاد و دیدیم که چطور خشم طبیعت دامنگیر روستای ما شده بود و حیات و زندگی پدران و مادرانمان را به چالش کشیده بود. نگرانی در چهره سیل زدگان مشهود بود بخصوص آنهایی که کسی یا مال و هالی از آنها در صحرا بود. هرچند این واقعه بحمدالله تلفات جانی نداشت اما برای بعضی ها گران تمام شد.
در این سیل که حاج احمد به کرات از آن با نام سیل خانمانسوز یاد می کند، درمجموع 9 وسیله نقلیه طعمه سیل شدند. این وسایل نقلیه عبارت بودند از: ماشین پی کی مصطفی اسکندری، پراید صفر حسن کرمی، یک خودرو از حاج حسین وهابزاده، یک موتور هوندا از استامحمد مشهدی، یک تراکتور متعلق به منابع طبیعی گناباد و سه تانکر آب. فردای آن روز برخی از این خودروها دهها متر پایین تر در حالی که مچاله شده یا در گل فرورفته بودند، پیدا شدند. در کلاته های دیگر مثل تگ زول، محزود و تگ محزود، وجاباد، کژدلگ و دره و دره نو و خلقوچ نیز خرابی هایی را برای کشاورزان به بار آورد و کشتزارها و باغات مردم به زیرخروارها لوت و لجن رفت. هنگام بروز این گونه رخدادهای ناگهانی جانوران زمینی از قبیل مارها که می بایست برای نجات جانشان بر سطح زمین یعنی زمینی که سراسر آن را جریان سریع آب فرا گرفته است بخزند، به آسانی قربانی می شوند. نمونه های آن در روستا زیاد مشاهده شده است.
به گزارش حاج احمد سیل اردیبهشت 89 تنها پس از حدود 20 دقیقه بارندگی شکل گرفت. به گفته ایشان و تایید روستائیان، از 35 تا 40 سال قبل چنین سیلی بی سابقه بوده است.