سنگ قبری هوشمند از جنس شیشه پلاستیک، دارای سه سیستم روشنایی، صوتی و شستشو. زمانی که شخصی در کنارش می نشیند بصورت خودکار روشن می شود و صوت قرآن مرحوم عبدالباسط و شروه را پخش می کند. ضمنا کار شستشوی سنگ را نیز انجام می دهد. دو میلیون تومان قیمت آن است.
آنچه خواندید کاملا جدی بود. چند روز پیش در سایت خبرگزاری فارس این مطلب را خواندم. این هم عکس آن است. ابتکاری است از یک جوان بوشهری که متاسفانه مسئولین شهر بدنبال نهادینه سازی و ترویج آن هستند.
دلخوشی مردم محروم از قدیم این بود که مرگ فقیر و ثروتمند نمیشناسد و همه آخر سر باید در یک وجب خاک بخوابند. اما برخی با ساختن آرامگاههای خصوصی و باشکوه، نشان می دهند که در مرگ هم با مردم فقیری که با هزار دردسر و خرج گوشهی قبرستان خاکشان میکنند فرق دارند.
تدفین اموات یکی از دستورات ادیان آسمانی است که برای خود اصول و قواعدی دارد. امروزه با مدرن شدن امکانات و آمدن تجهیزات جورواجور، بعضی ها کارهایی می کنند که تعجب همگان را برمی انگیزند. چند ماهی است سنگ قبرهای تجملاتی وارد بهشت صدرای روستای خانیک شده و زینت دادن قبور اموات به یک ارزش تبدیل شده است. سخن پیامبر اعظم (ص) که فرمود: دو رکعت نماز ساده برای یک میت، دوست داشتنی تر از همه دنیا برای اوست را هم از یاد برده ایم. برات امسال که برای زیارت قبور به ده رفته بودم، یکی از خریداران سنگ قبرهای مجلل از ویژگی های سنگ قبری که خریده و نصب کرده بود برایم می گفت. آنچنان از این اقدامش راضی بود که ترسیدم مبادا نگاه نوگرایانه او فراگیرتر شود و همین نیز باعث شد که به فکر نوشتن مطلبی بیفتم تا حداقل وظیفه خودم را انجام داده باشم.
متاسفانه جریان تجمل گرایی در قبور حرکت خود را در روستا آغاز کرده و اگر قواعد و ضوابط جدیدی از سوی مسئولین روستا تدوین و ابلاغ نگردد، بطور قطع در آینده نزدیک بافت سنتی کنونی بهشت صدرا چهره بسیار متفاوتی به خود خواهد گرفت. چاره جویی کردن برای این مشکل نیز مستلزم تقویت فرهنگ سنتی و تنظیم مقررات دفن و نهادینه سازی آن است.
خداوند رحمت کند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای فیاض را که چند سال قبل من در قبرستان مشغول ترمیم قبور قدیمی بی بی و بابامیر خدابیامرزم بودم. ایشان وارد آنجا شدند و مرا دیدند و پس از سلام و علیک و گفتگو، به من گفتند: چرا این قبرها را با سیمان محکم می کنی؟ گفتم برای اینکه نشست کرده اند و آب باران به داخل آنها نرود. آن عالم پارسا با لحن خاصی چنین فرمود: زمانی که قبر مخروبه شود و اثر و نشانی از قبر باقی نماند تا دیگران بیایند برایش فاتحه ای بخوانند، یا به عبارتی قبر گمنام شود، آنجاست که رحمت خاص الهی وارد آن قبر می شود و فاتحه خوانش می شود خود خدا. اما تا زمانی که قبر برای همه شناخته شده باشد، خداوند از بازماندگان و صاحبان آن قبر که می دانند کجا دفن است انتظار دارد برایش فاتحه بخوانند و خیراتی بکنند. اگر به کنه این سخن توجه کنیم و عقل را واسطه قرار دهیم می بینیم که عقل نیز موید این کلام است.
قبوری که با این تشریفات ساخته می شوند صدها سال دیگر هم خراب نخواهند شد و لذا مشمول رحمت خاص الهی قرار نخواهند گرفت. آیا این همان چیزی است که آنها می خواهند یا این ما هستیم که سلیقه خودمان را به آنها تحمیل می کنیم؟ از طرف دیگر یک قبر با معماری نوین و حریم و محدوده ای که برایش تعیین می کنند، چیزی حدود دو برابر فضای یک قبر سنتی معمولی را اشغال می کند. پس علاوه بر اینکه فضا را محدود می کند، یکنواختی سطح را نیز از بین می برد.
پدیده دیگری که آن هم تقریباً باب شده و روند معمولی به خود گرفته است، نصب حجره و ویترین های ایستاده بر سر قبور اموات است. تصورش را بکنید زمانی خواهد آمد که بهشت صدرا پر شده از حجره و قبور برجسته. آن وقت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در آن صورت امکان اجرای مراسم نخل گردانی که سالهاست بعنوان یک پدیده دینی و سنتی مطرح است، وجود نخواهد داشت چرا که ناهمواری های سطح زمین این امکان را سلب خواهد نمود. دیگر نخواهیم توانست مثل امروز در یک ناحیه فرش و زیرانداز و زیلو پهن کنیم و مراسمات دینی را بجای آوریم. همه چیز خواهد شد تشریفاتی.
شایسته است تا خیلی دیر نشده، فکری به حال این علایق و سلایق نوآورانه شود. من به حجت الاسلام رضوانی هم گفته ام که در جلسات سخنرانی که در روستا دارند، از دیدگاه شرع و مذهب و سنت، به تشریح ابعاد و پیامدهای این موضوع برای اهالی محترم روستای خانیک بپردازند. حداقل در مقوله اموات روستا آن هم امواتی که عمرشان را با ساده زیستی و بی آلایشی سپری کرده اند، قرار نیست هرچه در شهرها اتفاق می افتد، برای آنها هم اتفاق بیافتد. چیزی که نگران کننده تر است، رقابتی شدن این کار است و وظیفه همه ما بخصوص شورای اسلامی روستا است تا با کمک کسانی که در این کار تجربه و تخصص دارند مثل آقای کربلایی علی رحیمی که اطلاع کامل از معماری قبور بهشت زهرا(س) و بهشت رضا(ع) مشهد دارند، طرح یکسان سازی قبور را تصویب و اجرایی نمایند.
وضعیتی که پیش آمده باب میل خیلی ها نیست. بنده خدایی از تازه گذشته ای نام برد و گفت برای اولین بار رفتم تا فاتحه ای برایش بخوانم. گشتم و آرامگاهش را پیدا کردم. نمیدانم چطور شد که با دیدن آرامگاه باشکوهش، ناخودآگاه از آنجا رفتم و فاتحه هم نخواندم. چون بین آنچه که دیدم با آنچه که از شخصیت فرد آرمیده در آن در ذهن داشتم، به هیچ وجه همخوانی وجود نداشت و اگر خودش اینجا بود یقیناً اجازه چنین کاری را نمی داد.